۱۳۸۷ مرداد ۱, سه‌شنبه

بارنی فرنک

کلینتن – اباما. تا چند سال پیش این فقط یک فرضیۀ غیرمحتمل بود که یک زن و یک سیاهپوست تنها امید داران ریاست جمهوری امریکا باشند. باورش کمی سخت است اما به رغم تنگ نظری و تعصب، مدتی است که گ ی ها هم در امریکا و هم در سایر نقاط دنیا به درجات بسیار بالای دولتی رسیده اند. بارنی فرنک یکی از همین چهره های استثنایی است که عضو قدیمی دمکرات مجلس نمایندگان از ماساچوست است و از سال 2006 به ریاست کمیته ی خدمات مالی کنگره انتخاب شد. [جالب اینکه حتی صدا و سیما هم بارها نام او را به عنوان عضو ارشد کنگره می برد.] او در سال 1987 رسما اعلام کرد که یک گ ی است. یک بار گفت که به اقلیت بودن عادت دارد: او نه فقط گ ی است بلکه چپ دست و یهودی نیز هست. او یک لیبرال است و نه فقط از چیزهایی مثل عدم دخالت دولت در مصرف ماری جوانا بلکه از دخالت بیش از حد دولت در امور مالی نیز انتقاد می کند. یک نمونه ی بسیار جالب در حمایت مطلق او از آزادی قضیه ی قانونی بود که به «قانون احترام به قهرمانان درگذشته ی آمریکا» مشهور شد. طی این قانون بی حرمتی به جریان برگزاری مراسم تدفین سربازان امریکایی (که عموما توسط یک گروه ضد گ ی که اعتقاد دارد مرگ سربازان جزای خداوند بر جامعه ی است که ه م ج ن س گ را یی را تحمل می کند،) منع می شد. جالب است بدانید که بارنی فرنک که خودش یک گ ی است یکی از سه نماینده ی بود که به این قانون به نام حمایت از حق آزادی بیان رای منفی داد. بارنی فرنک ده سال پیش بنیان گذار گروهی شد با عنوان «دمکرات های استون وال» (درباره ی استون وال در صفحۀ الفبای فرهنگ گ ی بخوانید) که کارش حمایت از جریان گ ی در درون جریان دمکرات هاست. دربارۀ این گروه ها که صحنۀ سیاست امریکا بسیار پیچیده می کنند شاید یکی بار مفصل تر خواهم نوشت. یکی از ویژگی هایی که او در صحن مجلس به آن مشهور است هوش و بالطبع طبع طنز اوست که با هم قرین شده اند. او یک بار در زمان قضایای رسوایی کلینتن به کنایه گفت قدر به تمام کردن گزارش مربوط به کلینتن- لوینسکی نبوده چون در آن مجبور بوده است انبوهی از مطالب مربوط به روابط ج ن س ی د گ ر ج ن س گرا را بخواند.

لودویگ ویتگنشتاین

«ما آن چه را در روش بازنمایی چیزی نهفته است محمل آن قرار می دهیم. تحت تأثیر امکانپذیری مقایسه، فکر می کنیم وضعی از امور را که بالاترین عمومیت را دارد مشاهده می کنیم.» (لودویگ ویتگنشتاین، بند 104 پژوهش های فلسفی.) آن طور که در این مدت فهمیده ام ویتگنشتاین فیلسوفی محبوب در محافل روشنفکران (از آن کلمات جالب) ایرانی است. ویتگنشتاین یک مسئلۀ جدی در تاریخ فلسفه است و همین طور است گرایش جنسی او. ویتگنشتاین بدون اغراق در کانون توفان اندیشۀ قرن بیستم ایستاده است. شاید باید آدم دیگری، مثلا ً کسی که کاملاً مطمئنیم گ ی است را برای شروع انتخاب می کردم. ولی یکی از شعارهای من این است: «شما وقتی به اندازۀ کافی مبهم هستید، گی تر می شوید.» دربارۀ روابط جنسی او چیزی که اغلب زندگی نامه نویسان درباره اش توافق دارند، این است که نوع ترس یا عذاب از جنسیت یا عشق، یا شاید ه م ج ن س گ را یی، در زندگی اش قابل مشاهده است. البته پنهان کاری به ترس آلودۀ این اندیشمند می تواند به راحتی به غیرقانونی بودن ه م ج ن س گ را یی در اتریش و انگلیس آن زمان نیز نسبت داده شود. ویتگنشتاین دو دورۀ کاری (با دو محصول) مشهور دارد که اتفاقا با دو جنگ جهانی اول و دوم هم زمان اند. در این میان زندگی او یک برزخ مجسم است. ویلیام بارتلی در کتابی با نام ویتگنشتاین یکی از اولین روایت های قبال اعتماد دربارۀ رابطۀ ویتگنشتاین با شاگردانش یا مردان جوانی که در پارک مشهور پراتر وین می یافت ارائه می کند. کالین ویلسن در ناجورها: روایتی از بیگانگان جنسی فلسفۀ ویتگنشتاین را به طرزی قانع کننده به گرایش جنسی او نسبت می دهد. ویتگنشتاین با فرنک رمزی (فیلسوف بریتانیایی) رابطه ای فکری و جنسی داشته است، که اما این رابطه با مرگ ناگهانی رمزی در 26 سالگی در سال 1930 به پایان رسید. به جز او دیوید پینزنت، فرنسیس سکینر (معمار)، و بن ریچاردز از دیگر کسانی هستند که رابطه ای نزدیک با او داشتند. با این همه ویتگنشتاین یک فیلسوف گی است نه به خاطر جهت گیری جنسی اش بلکه به خاطر اندیشه اش. به خاطر اینکه به نظر او: «اگر کسی باور دارد مفهومهای معینی مطلقاً صحیح هستند، و داشتن مفهومهایی متفاوت به معنای پی نبردن به چیزی است که ما پی می بریم – پس بگذارید تصور کنند برخی واقعیتهای بسیار عام طبیعت با آنچه بدان عادت داریم متفاوت باشد، آنگاه شکل گیری مفهومهای متفاوت با مفهومهای معمولی برای او درک پذیر خواهد شد.»

«سیزرز سیسترز» [خواهران قیچی] راست به چپ: بیبی ددی، دل مارکیس، آنا ماترنیک، جک شیرز و پدی بوم.

آیا چیزی به نام «موسیقی گ ی» وجود دارد؟ و اگر بله، موسیقی گ ی چگونه موسیقیی است؟ سیزرز سیسترز، یکی از گروه هایی است که گاهی با این لقب شناخته می شود، در واقع نام خود را از یک حالت معاشقۀ لز گرفته است که تا اندازه ای در لوگوی گروه هم منعکس شده. این گروه یکی از دوست داشتنی ترین و معصوم ترین گروه های پاپ قرن بیست و یکم است. بی جهت نیست که ظرف این چند سالی که از فعالیت سیزرز سیسترز (تمرین کنید جا می افتد!) می گذرد به رغم این واقعیت که از پنج عضو گروه سه نفرشان (جیک شیرز، بیبی ددی و دل مارکیس) گی هستند، توانسته اند موفقیت چشمگیری کسب کنند. جالب این که موسیقی شان هم، به نظر خیلی ها از جمله خودم، خیلی «گ ی» است، اما با این حال در محافل گ ی محصور نمی ماند و اغلب به راحتی آثارشان در جدول دنیای (ظاهراً) استریت محور ما بالا می رود و حتی در برخی از موارد رکوردهایی جالب توجه می زنند. مخاطبان استریت ظاهرا چیزی در این موسیقی یافته اند که به نیازهای آن ها پاسخ می دهد (نشانۀ دیگری بر دورویی های دنیای ما؟) به طور کلی دنیای موسیقی ثابت کرده است که از جهان سینما نسبت به گ ی ها مهربان تر بوده است. التون جان، اسطوره ای که تاثیرش بر گروه آشکار است، با آن ها برای آهنگ بسیار مشهور «دوست ندارم برقصم» پیانو زد، که این به معنای تحقق یکی از آرزوهای سیزرز سیسترز بود. این آهنگ چهار هفته شماره یک بریتانیا بود. محتوای آثارشان گاهی خیلی تند و صریح است. به طور ی که یکبار وال مارت (فروشگاه زنجیره ای) از ارائه یکی از آثارشان به این دلیل خودداری کرد. همچنین چنانکه گفتم مضامین مربوط به دنیای گ ی هم زیاد به گوش می خورد. از جمله هوادارانش می توان به تام یورک، دیوید گیلمور، بیلی جول و اندرسن کوپر اشاره کرد. گروه کاری مشترک را با کایلی مینوگ ارائه داده است و قرار است با دالی پارتون همکاری داشه باشد. طبق معمول از این که در مقولۀ «گروه گ ی» طبقه بندی شوند خوششان نمی آید. جک شیرز (خوانندۀ گروه) معتقد است: «موسیقی از جنسیت فراتر می رود.» اجرا به گمان او مثل پوشیدن یک دست لباس است. می گوید برای خواندن یک آهنگ عاشقانه برای یک دختر کاملا راحت است، حتی اگر وقتی این حرف های عاشقانه را خطاب به یک دختر می خواند در واقع در حال دروغ گفتن باشد. ولی واقعا: موسیقی گ ی چگونه موسیقیی است؟

تام کالین، 2007. وقار وحشی


تام کالین یکی از برجسته ترین سینماگران مرتبط با جریانی است که به کوئیر سینما مشهور شده است. طبق معمول او سراغ تابوها رفته است و این بار نه فقط تابوی ه م ج ن س گ را یی بلکه تابویی از آن هم ممنوع تر یعنی زنای با محارم. کالین این جا هم به داستانی واقعی می پردازد که در آن رابطۀ یک مادر با پسرش مورد توجه قرار گرفته است. بحران رابطۀ میان خانم و آقای بکلند، مادر را به سوی پسرش نزدیک (و نزدیک تر) می کند. در عین حال تام گ ی است و این رابطۀ او را با مادرش پیچیده تر هم می کند. تا آن جا که دیده ام، نقدها از اثر چندان رضایت ندارند، و اعتقاد دارند فیلم نتوانسته خوب داستان و شخصیت ها را پرورش دهد، اما من از فیلم لذت بردم. فیلم از شما کمی صبر می خواهد، باید کمی به کسالت و بی سرانجامی علاقه داشته باشید، اما پایان فیلم کاملا رضایت بخش است. یعنی به شما پاداش خوبی می دهد. تهیه کنندۀ جسور فیلم خانم کریستین واچن (Christine Vachon) را شما فقط به اسم نمی شناسید ولی مطئناً اگر گ ی و اهل سینما باشید از او ممنون خواهید بود. کارنامۀ او در این دو دهه فعالیتش است درخشان است (از جمله کارهایش پسرها گریه نمی کنند و من آن جا نیستم.) جولین مور (که بازی سحرآمیزش را مخاطبان گ ی در فیلم های فرسنگ ها دور از بهشت و ساعت ها، باید خوب به خاطر داشته باشند، این جا هم می درخشد. او خیلی ساده خوب است؛ و کار شاقی برای این منظور نمی کند. تام کالین کم کار است. پیش از این از تام کالین فیلم مدهوش (Swoon) دربارۀ ماجرای لیوپولد و لیوب، دو قاتل مشهور دهۀ بیست و رابطه شان با ه م ج ن س گ را یی در سال 1992 توجه ها را به خود جلب کرد و وی را تبدیل به یک فیلمساز قابل اعتنا کرد. دربارۀ این فیلم بعداً می نویسم، اما به نظر می رسد ربط دادن قتل به هم جنس گرایی آن هم در زمانی که مردم همین طوری هم نسبت به ه م ج ن س گ را یی بدبین هستند، آن هم توسط یک فیلم ساز گ ی، کار درستی نباشد.و بالاخره این که آیا زنای با محارم واقعا انحراف است؟ من مطمئن هستم هر کس که می خواهد این سوال را پاسخ دهد فوراً خود و خانواده اش را مجسم می کند و این پاسخ به این سوال را مشکل می کند. ولی کمی درباره اش فکر کنیم؟ آیا این هم مثل ه م ج ن س گ را یی یک عشق بی جهت ممنوع است یا …؟

رابرت میپلثورپ

شاید از دیدن این عکس کمی شکه شده باشید. اما این یک سایت پُرن نیست. آن چه در بالا می بینید یک اثر هنری است، اما چه کسی می تواند یا باید این را تعیین کند؟ این بحثی بود که حدود بیست سال پیش در امریکا خیلی داغ دنبال می شد، آن هم در سطح میز شام خانواده ها. یک عکس از کجا به بعد پرنوگرافی است و تا کجا می تواند تحت عنوان هنر از سانسور معاف باشد؟ این یک بحث فلسفی است و کسی که این بحث را راه انداخت رابرت میپلثورپ عکاس مشهور آمریکایی بود که تلاش برای سانسور آثارش نتیجه ی عکس داد و او را برای مدتی به کانون توجه برد. رابرت مپلثرپ یکی از مهم ترین عکاسان معاصر است که در آثارش وسیعا به مضامین ه م ج ن س گرایانه می پردازد. او بدون تردید از جمله آدم هایی است که گ ی ها می توانند با افتخار نام او را ببرند و بگویند «او هم گ ی بود». آثارش به طرزی غیر معمول در رسانه های عمومی مورد توجه قرار گرفت و به شدت بحث انگیز شدند، به طوری که شاید گفتن این که او، صرف نظر از شایستگی های زیبا شناختی آثارش، مشهورترین عکاس قرن بیستم شد نیز چندان عجیب نباشد. در آثارش بدن مرد معمولا سیاه به چشم می خورد که در پزهایی مانند قهرمانان و ورزشکاران یونانی و رومی قرار گرفته اند. نورپردازی ها هم دراماتیک هستند. در محافل خصوصی یا بسیار دوستانه حرف هایی دربارۀ رابطۀ میان سایز اندام جنسی مرد و برخی دیگر از ارگان های مرئی بدن او مثل دست، یا بینی مطرح می شود تا تصمیم گیری برای برقراری رابطه با ریسک کمتری همراه باشد. رابطه ای میان آن چه در جهان روشن وجود دارد، و دیگری که در تاریکی است. چه رابطه ای میان آن چه می بینیم و آن چه نمی بینیم ولی بر آن دلالت می کنیم وجود دارد؟ این سوال ساده ای است؟ ابدا. آثار میپلثورپ بخش بزرگی از اهمیت خود را از این واقعیت می گیرد که او به سهم خودش به بازتعریف این رابطه در قالب به تصویر کشیدن با شکوه گ ی ها به عنوان انسان هایی قدرتمند و بالاتر از طبیعی کمک بزرگی کرده است. میپلثرپ یکی از قربانیان موج اول حملۀ ایدز در اواخر دهه هشتاد بود.

کریستوفر رایس

کریستفر رایس با چهار رمان پرفروش یکی از آشناترین نمایندگان فرهنگ و ادبیات گی در صحنه ی ملی آمریکا و البته جهان است. او که فقط سی ساله دارد البته این بخت خوش را داشته که در خانواده ای ادبی بزرگ شود. به خصوص مادرش آن رایس (نویسنده ی اثر کاملا گی مصاحبه با خون آشام) یک حضور گرانقدر محسوب می شود. تحصیلات دانشگاهی اش را (از جمله در دانشگاه بروان و ان وای یو) نیمه تمام رها کرد تا در لس آنجلس به نوشتن بپردازد. اولین رمانش (2000) با عنوان بار ارواح (A Density of Souls) جامعه ی نمونه وار زندگی چهار دوست دبیرستانی را دنبال می کند که در نهایت با آمیخته شدن با خشونت و بی رحمی کل شهر را به خطر می اندازد. در اثر بعدی اش در سال 2001 با عنوان باغ برفی (The Snow Garden) به تصویر کابوسی می پردازد که زیر لایه ای نازک پنهان شده است. سه شخصیت اصلی اثر اینک در یک کالج، تنشی دائمی میان حال مشترکشان و گذشته متفاوتشان می یبیند. اثر بعدی رایس در سال (2005) با عنوان نور پیش از روز (Light Before Day) منتشر شد و آخرین اثر وی، بارش بی امان (Blind Fall) با پی رنگ مرتبط با جنگ عراق همین امسال بیرون آمده است. رایس اعلام کرده است که گ ی است با این حال از این که در مقوله بندی «نویسندۀ گ ی» طبقه بندی شود اکراه دارد: اعتقاد دارد این دقیقا کاری نیست که او انجام می دهد. شخصیت های اش تنوع بسیار زیادی را نشان می دهند که بسیار فراتر از مسائل گ ی ها می رود و شاید به همین دلیل هم این چنین پرفروش از آب در میآیند چون مخاطب خاصی را در ذهن ندارد، گو این که با جنسیت خودش نیز کاملا راحت است. اما با این حال برخی آثارش (مثلا Density of Souls) بسیار به مقوله بندی ادبیات گ ی نزدیک می شوند اگر نگوییم برخی از شاهکارهای این ادبیات را به وجود می آورند. در هر حال ه م ج ن س گ رایی به بهانه ی شخصیت استفن در مرکز این اثر نشسته است. رایس اعتقاد دارد با The Snow Garden او تلاش کرده است تا از لقب نویسنده ی «گ ی» فاصله بگیرد. هم زمان برای ادووکیت (مشهورترین مجله ه م ج ن س گ را ی ا ن در جهان) مقالاتی زیر عنوان اختلالات ساحلی مرتبط با مسائل ه م ج ن س گ را ی ا ن می نویسد.

مایکل لوکاس

بر و بچه های ایرانی معمولا برای تماشای پُرن به کانال پینک سر می زنند که خب البته چیزهایی خیلی خاصی ندارد (ولی باید قبول کرد کانال سخاوتمندی است. این طور که شنیدیم وضعیت گ ی ها از استریت ها از این لحاظ در ایران بهتره!) ولی از فیلم مسخرۀ مخملباف که بگذریم، رابطه ای بین جنسیت و فلسفه وجود دارد. آیا می توان در حین تماشای یک فیلم پُرن به فکر فرو رفت؟ آیا می شود برایش فلسفه ساخت؟ برای این منظور آشنا بشید با مایکل لوکاس یکی از افراد استثنایی صنعت پُرن در زمینه ی گ ی در جهان. او و شرکت فیلم سازی اش در نوع خود بزرگترین در نیویرک محسوب می شوند و دوری شان از هالیوود امکان کارهای متفاوتی را برایشان به وجود آورده است. مجله نیویرک با اشاره به محلۀ فرهنگی و اصطلاحا «گ ی نشین» چلسی در نیویرک، مایکل لوکاس را «شیر چلسی» نامید.مثلا یکی از جالب ترین کارهای او فیلمی بود که در سال 2001 تقلید از «زندگی زیبا» اثر فلینی ساخت و با آن جایزه ی «گ ی وی ن» را که یکی از مهم ترین جوایزی این رشته است درو کرد. فیلم بسیار بحث انگیز شد و به دلیل استفاده از نام شاهکار فلینی مورد تعقیب قرار گرفت. منتقدی اثر لوکاس را در برداشتش از لایه های پنهان فیلم فلینی هوشمندانه توصیف کرده است و آن را یکی از «غم انگیزترین» فیلم های پُرن تاریخ خواند. این غول صنعت پورنو که خودش یک یهودی است حرف های خیلی تندی علیه بنیادگرایی یهودی و اسلامی زده و جنجال های زیادی را هم با حرفهایش برانگیخته. او شدیدا ضد مواد مخدر و ضد سکس ناایمن است و فعالیت های زیادی در این زمینه انجام داده است. مایکل لوکاس اصالتا روس است ولی چند سالی است که شهروندی آمریکا را پذیرفته.

۱۳۸۷ تیر ۲۹, شنبه

شرکت شهردار محافظه کار لندن در رژه افتخار

بوریس جانسون شهردار لندن با شرکت در رژه ی افتخار این شهر قول داد که رژه های آینده از حمایت او برخوردار خواهند بود. ریچارد بارنز معاون او که یک گ ی است در میدان ترافالگار سخنرانی و ابراز امیدواری کرد که رژه ی افتخار جهان در سال 2012 همزمان با المپیک در لندن برگزار شود. دیوید کامرون رهبر محافظه کاران پیش تر پیام حمایت فرستاده بود.

پیتر تچل بار دیگر در دفاع از گ ی های ایرانی

کوشش گر مشهور حقوق ه م ج ن س گ ر ا ی ا ن انگلیس، پیتر تچل، در رژه ی لندن با پلاکاردی که تصویر محمود احمدی نژاد را با آرایش نشان می داد بار دیگر توجه را به مشکلات بسیار جدی تر گ ی های کشورهای جهان سوم جلب کرد. پیتر تچل که در قضیه ی اعدام دو نوجوان مشهدی بسیار فعال بود در جهان عموما به خاطر تلاشی که برای بازداشت رابرت موگابه انجام داده است مشهور است. او همچنین در تلاش است که قوانین مهاجرت انگلیس را به نفع پناه جویان گی تغییر دهد.

پلیس دبی شکار گ ی ها رو تشدید کرد

لیس دبی یک واحد لباس شخصی برای مقابله با گ ی ها و رفتارهای «غیر اخلاقی» تشکیل داده است. پلیس امارات این اقدام را واکنشی به شکایت شهروندان از بروز این رفتار های «غیراخلاقی» در ساحل دبی در شب معرفی کرد و از همگان خواست تا این رفتارها را گزارش کنند.

ستاره گ ی در رقص با ستارگان

ستاره ی سابق «ان سینک»، لنس باس، که یک گ ی آشکار است اولین مردی خواهد بود که در شو تلویزیونی «رقص با ستارگان» با یک مرد دیگر می رقصد. شبکه «ای بی سی» هنوز این خبر را اعلام نکرده است. «رقص با ستارگان» یک مسابقه ی محبوب تلویزیونی است که در آن ستارگان سینما و … با رقصنده های حرفه ای می رقصند.

تهدید به مرگ این مک کلن

سر «این مک کلن» بازیگر برجسته ی سینما (با نقش های مشهوری همچون گندالف در «ارباب حلقه ها») که یک گ ی علنی است از تهدید به مرگ هایی که برایش فرستاده می شود سخن گفت. او در این مصاحبه گفت کلیسا وظیفه ی مهمی در پایان دادن به خشونت علیه گ ی ها دارد.

کیتی پری با "دختری را بوسیدم" همچنان در صدر بیلبرد

سومین هفته است که کیتی پری با آهنگ بای سکـ شوال اش با عنوان «دختری را بوسیدم» بر صدر بیلبرد نشسته است. آهنگ قبلی کیتی پری نیز با عنوان «تو خیلی گ ی هستی» به مضامین مربوط به ه م ج ن س گ ر ایی می پرداخت و هر دو آهنگ واکنش های بسیار متفاوت در درون و بیرون از حلقه ی گ ی ها برانگیخته اند.

ارتش بریتانیا به جمع حامیان گ ی ها پیوست

ارتش بریتانیا چهارصدمین عضو برنامه ی «قهرمانان تنوع» گردید که توسط «استون وال» (یگ گروه مدافع حقوق گ ی) اداره می شود. پیش از این نیروی هوایی و دریایی بریتانیا و نیز سازمان های خصوصی مثل آی بی ام به عضویت این برنامه که هدفش حذف تبعیض در محل کار علیه گ ی ها است درآمده بودند. از سال 2000 گ ی ها در ارتش بریتانیا حق خدمت دارند.

ممانعت مسکو از تظاهرات گ ی در برابر سفارت ایران

شهرداری مسکو که حق شهروندانش را برای برگزاری رژه ی افتخار به رسمیت نمی شناسد، مانع از تجمع اعتراض آمیزی شد که قرار بود به مناسبت 19 جولای سالروز اعدام دو نوجوان ایرانی متهم به ه م ج ن س گ را یی برگزار شود. هر ساله ده ها تظاهرات اعتراض آمیز نسبت به این اقدام در پایتخت تقریبا همه دمکراسی های دنیا برگزار می شود.

یک گ ی ایرانی از سازمان ملل پناهندگی گرفت

سازمان ملل متحد با درخواست پناهندگی یک گ ی ایرانی که 18 ماه برای این منظور در تلاش بود موافقت کرد. کمال و رضا در جستجوی زندگی با یکدیگر به ترکیه گریخته بودند. در حال حاضر فقط به رضا پناهندگی داده شده است. طبق ارزیابی گروه های حقوق بشر حدود 4000 ه م ج ن س گ ر ا در ایران از آغاز انقلاب اعدام شده اند.

۱۳۸۷ تیر ۲۸, جمعه

Arnold Schwarzenegger غیر قانونی کردن دوباره ازدواج ه م ج ن س گ ر ا ی ا ن را محکوم کرد



Arnold Schwarzenegger قدرتمندانه قانونی کردن دوباره ازدواج همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان به بهانه بهبود نظام کاليفرنيا را محکوم کرد.

دادگاه در 15 ماه می ازدواج همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان را قانونا به رسميت شناخت و از 16 می ازدواج همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان آغاز شد.
سخنرانی تلويزيونی Arnold Schwarzenegger در 29 ژوئن :
_ يکي از پيشنهادات غير قانوني کردن دوباره ازدواج همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان است مطابق قانون اساسي آيا شما از آن حمايت ميکنيد؟

:: نه ، به هيچ وجه ، در اهميت اين حقيقت ، من فکر ميکنم دادگاه در اين باره تصميم خود را اتخاذ کرده ، در قانون اساسی قدغن کردن همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان از ازدواج با يکديگر را ميتوان ديد ، اما اين مربوط به سال 1948 بود.

من شخصا معتقد به ازدواج مرد و زن هستم ، همانطوری که خداوند دستور داد ” اما همزمان طبق اعتقاداتم نبايد کسی را مجبور کرد به همين دليل من فکر ميکنم بايد هم رای با دادگاه عالی کاليفرنيا ماند” و به جلو رفت.

من فکر ميکنم امروز موضوعات متعدد و بسيار مهمی وجود دارند که جای بحث دارند و نبايد درباره اين موضوع بيشتر از اين وقت صرف کرد.

اين اولين باری نبود که Arnold Schwarzenegger به در دفاع از ازدواج همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان درآمد اما اولين مصاحبه او در تلويزيون ملی آمريکا در پاسخ به اين سوال بود.



فراخان سازمان دفاع از حقوق ه م ج ن س گ ر ا ی ا ن ایرانی ILGBTO از وبلاگ نویسان و فعالین جنبش ه م ج ن س گ ر ا یی

سازمان دفاع از حقوق همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان ايراني Ilgbto اعلام کرد:

قصد در معرفي وبلاگ نویسان و فعالین جنبش همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايی را دارد.

»» فراخوان:

اگرشما هم مایل هستید تا فعالیت خود را اعلام نمائید میتوانید با ارسال ایمیل

سازمان Ilgbto (سازمان دفاع از حقوق همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان ايراني) را مطلع نمائيد.

وبسايت رسمی سازمان دفاع از حقوق همـ ــجـ ــنـ ــسـ ــگــ ــرايان ايرانی (ILGBTO)

ILGBTO) Iranian LGBT Human Rights Organization)

www.ilgbto.com

رویارویی با ه م ج ن س گ ر ا هراسی


یادبودی برای پیشبرد دموکراسی و حقوق بشر در ایران

"برایم خیلی دردناک است که می بینم چطور هم کیشان مسلمانم وجود ه م ج ن س گ ر ا یی در اسلام را انکار و محکوم می‌کنند و مرا به عنوان عضوی از جامعه خود نمی‌پذیرند."
- ارشام پارسی، مؤسس سازمان د گ رب ا ش ان جنسی ایرانی، فیلادلفیا، یازدهم اردیبهشت ۱۳۸۷

"حد لواط در صورت دخول قتل است و كيفيت نوع آن در اختيار حاکم شرع است."
ماده ۱۱۰ قانون مجازات جمهوری اسلامی

روز ۱۷ می ۲۰۰۸(برابر با ۲۸ خرداد ۱۳۸۷)، روز جهانی مبارزه با ه م ج ن س گ راهراسی در شرایطی در کشورهای جهان گرامی داشته می‌شود که جمهوری اسلامی ایران همچنان به زیرپا گذاشتن حيثيت، زندگی خصوصی، و حق زندگی شهروندان ه م ج ن س گ ر ا و تغییر جنسیت داده ادامه می‌دهد.
در ایران روابط جنسی مرضىالطرفين میان اشخاص بالغ و عاقل جرم محسوب می‌شود. ‌از سال ۱۳۵۷ تاکنون، هزاران ایرانی مرعوب شده، در خانه‌هایشان مورد اذیت و آزار قرار گرفته، دستگیر و شکنجه شده، مورد تنبیهات خشن جسمی قرار گرفته، و اعدام شده‌اند. بعضی را دچارعدم تعادل روحی دانسته اند، برخی دیگر را مجبور به نفی تمایلات جنسی‌شان نموده، و یا به عنوان گناهکار ترغیب به توبه کرده‌اند. در تمامی موارد، آنها به بدلیل تمایلات جنسي یا هویت جنسيتی‌شان ناگزیر به زندگی توام با ترس در انزوا شده‌اند.
مواد ۱۰۸ تا ۱۳۴ قانون جزایی جمهوری اسلامی مجازاتهای معینی را (از ۶۰ ضربه شلاق تا اعدام) برای زنان و مردانی که به دلیل روابط ه م ج ن س گ ر ا ی ا نه گناهکار شناخته شده‌اند، مقرر می‌کند. برای نمونه، ماده ۱۲۳ چنین می‌گوید: "هرگاه دو مرد كه با هم خویشاوندی نسبى نداشته باشند بدون ضرورت در زیر یک پوشش به طور برهنه قرار گيرند، هر دو تا ۹۹ ضربه شلاق تعزير مىشوند." ماده ۱۱۰ برای لواط مجازات مرگ تعیین می‌کند. این مجازاتها در لایحه جدید مجموعه قوانین و مقررات جزایی که در آذرماه ۱۳۸۶ برای تصویب به مجلس ارائه شده، حفظ شده‌اند.
در طول سالیان، مقامات ایرانی در بیانات خود تایید کرده‌اند که ایران افراد را به جرم اعمال ه م ج ن س گ ر ا ی ا نه به مرگ محکوم می‌کند. برای مثال در سال ۱۹۹۱، در پاسخ به تحقیقات گزارشگر ویژه سازمان ملل، دولت ایران گفته است: "بنابر قانون شریعت اسلامی، ه م ج ن س گ ر ا ی ا ن ی که به اعمال خود اعتراف کرده و بر آنها پافشاری می‌کنند، به مرگ محکوم می‌شوند۱."
اخیرا در ماه می ۲۰۰۷، رئیس هیئت پارلمانی ایران که از انگلستان دیدن می‌کرد در پاسخ به سئوال نمایندگان مجلس انگلیس گفت که اگر اعمال ه م ج ن س گ را یی در خلوت انجام ‌شوند، مشکلی نیست اما آنهایی که آشکارا به این اعمال دست می‌زنند باید اعدام شوند. ... ه م ج ن س گ ر ا یی خلاف طبیعت انسان است۲."
بنیاد برومند دست کم ۱۴۳ مورد اعدام به جرم "عمل ه م ج ن س گ ر ا ی ا نه" را از سال ۱۳۵۷ به بعد مستند کرده است. برای مثال در سال هزار و سیصد و پنجاه و نه در تبریز آقای ناصر فرهاتی و چهار نفر دیگر را به جرم "لواط مکرر، به طوری که این عمل کثیف غیراخلاقی مثل مرضی مزمن برای ایشان درآمده بود"، اعدام کرده‌اند. در سال هزار وسیصد و شصت و یک فرد گمنام به جرم "عمل شنیع لواط و زنا" در مشهد اعدام شد. در سال هزار و سیصد و شصت و نه گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره ایران از اعدام آقای منصوری در اراک و پنج گمنام دیگر خبر می‌دهد. در سال هزارو سیصد و هشتاد و چهار، آقای مختار ن. به جرم "عمل ه م ج ن س گ ر ا یی" محکوم شد. وی در میدان باهنر گرگان و در ملاء‌عام اعدام شد.
فهرست بنیاد برومند از اعدامها، که به هیچوجه کامل نیست، همچنین دربرگیرنده افرادی است که به دلایل سیاسی و غیره اعدام شده‌اند و عمل ه م ج ن س گ ر ا یی نیز در میان اتهاماتشان گنجانده شده است.
یک جوان بیست ساله کرد به نام ماکوان مولودزاده به ارتکاب جرمی در سن ۱۳ سالگی متهم شد و در آذر ماه سال گذشته برخلاف قوانین ایران و قوانین بین المللی اعدام شد. بنا به اطلاعات موجود، اعدام وی ممکن است به دلیل دشمنی دادستان محل صورت گرفته باشد. (همچنین به مورد محمد سعید بیضی و محمد جمیل حسینی مراجعه کنید.)
فهرست مذکور، تعداد بیشمار کسانی را که به اتهام تجاوز ه م ج ن س گ ر ا ی ا نه اعدام شده‌اند، در بر نمىگيرد. به نظر می رسد که در میان آنان، ه م ج ن س گ ر ا ی ا نی به جرمهای واهی و بی‌اساس کشته شده‌اند. نظیر مورد پرسروصدای دو نوجوانان در مشهد که در سال ۱۳۸۴ پیش از حلق آویز شدن، ۲۲۸ ضربه شلاق خوردند. بررسی صحت اتهام تجاوز امری دشوار است و تا زمانی که مراجع ایرانی، حقوق اولیه متهمان، همچون حق داشتن وکیل در طول بازجویی را نفی می کنند يا اعتراف فرد را به مجرم بودن خود ملاك قضاوت قرار میدهند و مانع از حضور ناظران مستقل حقوق بشر در دادگاهها می شوند، امکان پذیر نخواهد بود.
علاوه بر بنیاد برومند، ديگر مدافعان حقوق بشر و حقوق ه م ج ن س گ ر ا ی ا ن نيز موارد زیادی را از دستگيرى و شلاق زدن افراد مظنون به ه م ج ن س گ ر ا یی مستند کرده اند (رجوع کنید به اظهارات امیر، و فرشاد و فرنام )۳. آنها گزارش کرده‌اند که چنین تنبیهات بدنى از سال هزار و سیصد و هشتاد و دو به طرز محسوسی افزایش یافته ‌است.
در تیرماه ۱۳۸۴، دادگاهی در اصفهان، درپی یک گزارش مبهم پزشکی، ۵ مرد جوان را به جرم "اعتراف به انجام یکبار عمل ه م ج ن س گ ر ا یی" به ۷۵ ضربه شلاق و ۳ سال تبعید به استان خوزستان محکوم کرد ۴. به گفته ارشام پارسی مؤسس سازمان دگرباشان جنسی ایرانی، "شلاق خوردن برای بسیاری از ه م ج ن س گ ر ا ی ان ایرانی به امری عادی مبدل شده و گاه از اینکه "تنها به تنبیه بدنی محکوم شده‌اند" آسوده خاطر می‌شوند."
۲۹ سال خشونت و تبعیض سازمان یافته، اقلیتهای جنسی ایرانی را به زندگی مخفی همراه با ترس از فاش شدن هویت جنسی خویش کشانده است. همچنین آنان را در برنامه‌های مختلف دولت علیه "اراذل و اوباش"، به شكار آسانى بدل ساخته است. برای نمونه در تابستان ۱۳۸۶دادگاه انقلاب شیراز چندین نفر از "اراذل و اوباش" را به زندان و سایر تنبیهات محکوم کرد. در میان آنها دو مرد به بهانه ه م ج ن س گ ر ا یی هر یک به ۱۷۵ ضربه شلاق محکوم شدند.۵ اخیرا در اسفند ماه ۱۳۸۶، اجرای "طرح امنیت اخلاقی" منجر به دستگیری ۳۰ مرد در یک مهمانی در اصفهان گردید. نیروهای امنیتی به یک منزل شخصى یورش بردند و مهمانان را دستگیر و برای هفته‌ها دربازداشت نگهداشتند. بنابر گزارش‌ها، دستگیر شدگان نه تنها دسترسی به وکیل نداشتند بلکه براى اثباتِ داشتن روابط ه م ج ن س گ ر ا یی مورد معاینه قرارگرفتند۶.
واقعیت غم انگیز رفتار تبعیض‌آمیز و بيرحمانه علیه اقلیتهای جنسی در ایران، با ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر تأمين برابری شهروندانش تضاد خیره کننده‌ای دارد:
- "قوه قضایی جمهوری اسلامی همچنین لایحه‌ای برای حقوق شهروندان تدارك ديده است. یکی از اصول اصلی گنجانده شده در این لایحه، تضمین بهره مندی تمامی شهروندان از حقوق برابر است. به طوریکه حقوق و آزادیهای فردی، مستقل از تعلق قومی و سایر عوامل نظیر نژاد، رنگ، جنس، و غیره، تضمین می‌شوند۷."
انکار رسمی نظیر اینکه "در ایران ما مثل شما ه م ج ن س گ را نداریم... ما این پدیده را نداریم ۸،" تنها می‌تواند مشکلات پیش روی ایرانیان با تمایل جنسی و هویت جنسیتی ديگر را افزایش دهد. تلاش مقامات برای مقابله با موضوع از طریق صادر کردن گواهی عدم تعادل روحی و تشویق عمل تغییر جنسیت، نه نشان رواداریست و نه راه چاره. در حالیکه کمک دولت برای عمل تغییر جنسیت خاص اشخاص دگرجنس است، بسیاری از ه م ج ن س گ ر ا ی ا ن ممکن است در جستجوی پذیرفته شدن و فرار از خشونت، به تغییر جنسیت دادن متوسل شوند.
یک گزارش مستند بی بی سی در فوریه سال ۲۰۰۸، خبر از شمار بسیار بالای عمل جراحی در ایران داد. این گزارش دربرگیرنده مصاحبه‌هایی بود با افرادی که یا عمل تغییر جنسیت را انجام داده بودند و یا آماده انجام آن می‌شدند. به طور کلی، مصاحبه شوندگان برگزيدن عمل جراحی دردناک، پیچیده، و خطرناک را نه به علت ناراحتى بنیادی با جنسیت خویش، بلكه با عدم به رسمیت شناخته شدن در جامعه و موارد گوناگون اذیت و آزار توسط مقامات توجیه می‌کردند.
ویدا که تحت عمل جراحی برای تغییر جنسیت قرار گرفته است، می‌گوید: "تا زمانی که پسر بودم، توی محیط خیلی مشکل داشتم. اگه پدرم آژانس نمی گرفت مرا ببره بیاره سر کلاس، واقعا یه قدم سر خیابان {میزدم} یا کلانتری منو میگرفت یا امر به معروف یا سپاه. یکی از این ارگانها مرا می گرفت.... مرا می‌بردند، بی‌احترامی می کردند.... به عنوان یک پسر نمی‌توانستم هیچ کاری بکنم. {اگر کسی اذیتم می‌کرد} مأمور می آمد می‌گفت: خودت می خواهی دیگه. با این وضعیت اومدی بیرون. من دهنم بسته بود." میزان بالای خودکشی بعد از جراحی و مشکلات هماهنگ شدن برای کسانی که از جراحی جان سالم بدر برده‌اند، مؤید این نکته است که می‌بایست رفتار متفاوتی توسط دولت ایران و جامعه مدنی صورت بگیرد. اين رفتار، از جمله بايد همجنسگرایی را به عنوان جرم از قانون حذف کند و براى اقلیت جنسی حقوقى برابر قائل شود.
دولت ایران می‌بایست تمامی اشکال خشونت علیه افراد را به خاطر تمایل جنسي و هویت جنسيتی‌شان متوقف کرده و قوانینی را که جنسیت آنها را جرم محسوب می‌کند، ملغی سازد. اگر دولت وجود آنان را انکار کند و برایشان گواهی عدم تعادل روحی صادر کند و یا روابطشان را جرم محسوب نماید، ادغام افراد همجنسگرا در جامعه ایران به دشواری میسر خواهد بود. قوانینی که روابط جنسی مرضىالطرفین ميان اشخاص واجد سن را مجازات می‌کنند، تبعیض آمیزند و حق خصوصی فرد را بر مبنای میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی که دولت ایران از سال هزاروسیصد وپنجاه و شش به رسمیتش شناخته، نقض می‌کنند. (کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد در تصمیم "تونن" سال ۱۹۹۴)
حتی اگر قوانین مربوط به روابط جنسی میان دوهمجنس در عمل اجرا نشوند، بدنام کردن این روابط، توسط قانون در تداوم تعصبات و تبعیضات در جامعه علیه افراد ه م ج ن س گ ر ا مؤثر خواهد بود. دهها سال خشونت، تبعیض و محرومیت، ایرانیان ه م ج ن س گ ر ا و تغییرجنسیت داده را در برابر خشونت درون جامعه آسیب پذیر ساخته و َآنها را نیازمند حمایت حقوقی و به رسمیت شناخته شدن کرده است. فعالان حقوق بشر و نهادهای جامعه مدنی در ايران می‌توانند با گنجاندن حقوق ه م ج ن س گ ر ا ی ان در مبارزه‌ آگاهی بخش‌شان برای حقوق بشر و برابری، نقش مهمی ایفا ‌کنند.
در روز جهانی مبارزه با ه م ج ن س گ ر ا ستیزی۹، بنیاد برومند مقاله‌ای تحت عنوان "اصول جوگ‌جاکارتا: اصول مربوط به شمول قوانين بین المللی حقوق بشر در زمينه‌ى تمایل جنسي و هویت جنسيتی" را به فارسی ترجمه کرده است. این اصول توسط گروهی ۲۹ نفره از میان كارشناسان برجسته در عرصه قانون حقوق بشر در نه نوامبر سال دوهزاروشش میلادی در شهر جوگ‌جاکارتای اندونزی تدوین و تصویب شد ۱۰. مقدمه "اصول جوگ‌جاکارتا" بر این نکته تاکید می‌کند که "کنترل پلیسی جنسیت" عامل تعیین کننده‌ای برای تداوم "خشونت جنسی و نابرابری جنسیتی" می‌باشد.
اصول جوگ‌جاکارتا بر تعهد دولتها برای اعمال حقوق بشر تاکید دارد. آنها برای دولتها همانند دست اندرکارانی چون سازمانهای ملی و بین المللی حقوق بشر، رسانه ها، و نظام حقوق بشر سازمان ملل راه‌کارهای جامعی ارائه کرده‌اند. بنیاد برومند امیدوار است که با گذاشتن اين ابزار ارزشمند در اختيار طیف وسیع فعالان ایرانی حقوق بشر، نقشی در مبحث بسیار ضروری حقوق د گ ر ب ا ش ا ن ایران، و بهره‌مند شدن آنان از برابری حقوق و حیثیت انسانی، ایفا نماید.


۱) سازمان ملل متحد، ۱۳ فوریه ۱۹۹۱، به نقل از تاریخچه وقایع از سال ۱٩٩٤-۱٩٨٩
۲) تایم آنلاین، ۱۳ نوامبر ۲۰۰۷
۳) http://pglo.net/IRQO/English/pages/119.htm
۴) روزنامه همشهری، ۲۳ تیر ۱۳۸۴
۵) خبرگزاری دانشجویان ایران، ۳۱ مرداد ۱۳۸۶
۶) بنابر گزارش مطبوعاتی "دیده‌بان حقوق بشر" درباره این واقعه ذکر شده است که یورش مشابهی در ماه می ۲۰۰۷ موجب دستگیری ۸۷ نفر در یک مهمانی شده است. بعضی از آنها در خیابان برهنه شده و "تا جایی که پشت یا صورتشان خونی شده"، مورد و ضرب و شتم قرار گرفته‌اند. سایرین بازداشت و محاکمه شده و به ۸۰ ضربه شلاق و جريمه‌هاى سنگین به جرم "ترویج منكرات و رفتار منافی عفت" محکوم شده‌اند.
۷) پاسخ به پرسشهایی درباره اجرای مفاد اعلامیه دوربان...نامه ماموریت دائمی جمهوری اسلامی ایران به واحد ضد تبعیض دفتر كميسرعالی حقوق بشر. ۲۳‌ اسفند ۱۳۸۶
۸) محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور اسلامى، دانشگاه کلمبیا، ۲مهر ۱۳۸۶
۹) این تاریخ از آن جهت برگزیده شده است که در ۱۷ می ۱۹۹۰ همجنسگرایی از فهرست عدم تعادل روحی در مجمع عمومی سازمان جهانی تندرستی خارج گردید.
۱۰) http://www.yogyakartaprinciples.org



In The Name Of God

ba salam khedmate tamamie bazdidkonandegan in weblog be yary izad dar in weblog akhbare be rooz dar morede hamjensgarayane iran wa jahan ekhtesas dade beshe hamchenin mataleb wa etelaate be khosoo dar morede hamjensgarayan.az doostane bazdid konandeye moshtagh be hamkary ba in weblog taghaza mishawad neweshte wa matalebe khod ra be adrese email: daradoodi@ymail.com befrestand ta ba name anha dar weblog darj shawad. dar zemn ina ham group hamjensgarayane irani hastesh ke mitoonid ozw beshid wa az emkanate in group estefade konid.
http://groups.yahoo.com/group/sojimetal_parsmetal